کد مطلب:1558 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:270

مصرف زکاة


1933- زكـاة در هشت مورد صرف می شود : اول فقیر , و او كسی است كه مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد , ولی كسی كه صنعت یا ملك یا سرمایه ای دارد كه می تواند مخارج سال خود را بگذراند فقیر نیست .



دوم مسكین و او كسی است كه از فقیر سخت تر می گذراند.



سـوم كـسـی كـه از طرف امام علیه السلام یا نایب امام مامور است كه زكاة را جمع و نگهداری نماید , و به حساب آن رسیدگی كند و آن را به امام یا نایب امام یا فقرا برساند.



چهارم كافرهایی كه اگر زكاة به آنان بدهند به دین اسلام مایل می شوند یا در جنگ یا غیر آن به مسلمانان كمك می كنند.



و هـم چـنـین مسلمانانی كه ایمان آنان به بعضی از آنچه پیغمبر اكرم صلی اللّه علیه وآله آورده اند ضعیف اسـت , ولـی چـنـانچه زكاة به آنان داده شود موجب تقویت ایمانشان می گردد , یا مسلمانانی كه ایمان به ولایت امیر مؤمنان علیه السلام ندارند , ولی اگر به آنان زكاة داده شود , به ولایت رغبت پیدا می كنند و به آن ایمان می آورند.



پنجم خریداری بنده ها و آزاد كردن آنان .



به تفصیلی كه در محل خود ذكر شده است .



ششم بدهكاری كه نمی تواند قرض خود را بدهد.



هـفتم فی سبیل اللّه یعنی كارهایی كه نفعش به عموم مسلمین می رسد مثل ساختن مسجد , و مدرسه ای كه علوم دینیه در آن خوانده می شود , و تنظیف شهر , و اسفالت راهها و توسعه آنها و مانند اینها.



هـشـتـم ابـن الـسـبـیل یعنی مسافری كه در سفر درمانده شده اینها مواردی است كه زكاة در آنها صرف مـی شـود ولـی بـنابر اقوی مالك نمی تواند زكاة را بدون اذن امام علیه السلام یا نایبش در دو مورد سوم و چهارم مصرف نماید , و هم چنین است حال در مورد هفتم بنابر احتیاط لازم .



و احكام این موارد در مسایل آینده گفته خواهد شد.



1934- احتیاط واجب آن است كه فقیر یا مسكین بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زكاة نگیرد , و اگر مقداری پول یا جنس دارد , فقط به اندازه كسری مخارج یك سالش زكاة بگیرد.



1935- كـسی كه مخارج سالش را داشته , اگر مقداری از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقی مانده به اندازه مخارج یك سال او هست یا نه , نمی تواند زكاة بگیرد.



1936- صنعتگر یا مالك یا تاجری كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است , می تواند برای كسری مخارجش زكاة بگیرد , و لازم نیست ابزار كار , یا ملك , یا سرمایه خود را به مصرف مخارج برساند.



1937- فقیری كه خرج سال خود و عیالاتش را ندارد , اگر خانه ای دارد كه ملك او است و در آن نشسته , یـا وسـیله سواری دارد چنانچه بدون اینها نتواند زندگی كند اگر چه برای حفظ آبرویش باشد , می تواند زكـاة بـگـیـرد و هم چنین است اثاث خانه , و ظرف , و لباس تابستانی , و زمستانی , و چیزهایی كه به آنها احتیاج دارد , و فقیری كه اینها را ندارد , اگر به اینها احتیاج داشته باشد , می تواند از زكاة خریداری نماید.



1938- فـقیری كه یاد گرفتن صنعت برای او مشكل نیست بنابر احتیاط واجب نمی تواند با گرفتن زكاة زندگی كند , ولی تا وقتی مشغول یاد گرفتن است , می تواند زكاة بگیرد.



1939- بـه كـسـی كـه قـبلا فقیر بوده و می گوید فقیرم , اگر چه انسان از گفته او اطمینان پیدا نكند مـی شـود زكـاة داد , ولـی كـسـی كه معلوم نباشد , قبلا فقیر بوده یا نه نمی توان بنابر احتیاط تا وقتی كه اطمینان به فقرش حاصل نشود , به او زكاة داد.



1940- كـسـی كـه مـی گوید فقیرم و قبلا فقیر نبوده , چنانچه از گفته او اطمینان پیدا نشود , احتیاط واجب آن است كه به او زكاة ندهند.



1941- كـسـی كه باید زكاة بدهد , اگر از فقیری طلبكار باشد می تواند طلبی را كه از او دارد , بابت زكاة حساب كند.



1942- اگر فقیر بمیرد , و مال او به اندازه قرضش نباشد , انسان می تواند طلبی را كه از او دارد بابت زكاة حساب كند بلكه اگر مال او به اندازه قرضش باشد , و ورثه قرض او را ندهند , یا به جهت دیگر انسان نتواند طلب خود را بگیرد , نیز می تواند طلبی را كه از او دارد , بابت زكاة حساب كند.



1943- چـیـزی را كـه انسان بابت زكاة به فقیر می دهد , لازم نیست به او بگوید كه زكاة است , بلكه اگر فقیر خجالت بكشد مستحب است مال را به قصد زكاة به او داده , و زكاة بودنش را اظهار ننماید.



1944- اگـر به خیال این كه كسی فقیر است به او زكاة بدهد , بعد بفهمد فقیر نبوده , یا از روی ندانستن مـسـاله به كسی كه می داند فقیر نیست زكاة بدهد كافی نیست , پس چنانچه چیزی را كه به او داده باقی بـاشـد , بـایـسـتـی از او بگیرد , و به مستحق بدهد و اگر از بین رفته باشد , پس اگر كسی كه آن چیز را گـرفـتـه مـی دانـسـتـه زكـاة اسـت , انـسان می تواند عوض آن را از او بگیرد , و به مستحق بدهد و اگر نمی دانسته زكاة است , نمی تواند چیزی از او بگیرد , و باید از مال خودش عوض زكاة را به مستحق بدهد.



1945- كـسـی كـه بدهكار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد , می تواند برای دادن قرض خود زكاة بگیرد , ولی باید مالی را كه قرض كرده در معصیت خرج نكرده باشد.



1946- اگـر بـه كسی كه بدهكار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد زكاة بدهد , بعد بفهمد قرض را در معصیت مصرف كرده , چنانچه آن بدهكار فقیر باشد , می تواند آنچه را كه به او داده بابت سهم فقرا حساب كند.



1947- كسی كه بدهكار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد , اگر چه فقیر نباشد , انسان می تواند طلبی را كه از او دارد , بابت زكاة حساب كند.



1948- مـسـافری كه خرجی او تمام شده , یا مركبش از كار افتاده , چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد , و نـتـوانـد بـا قـرض كـردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد برساند , اگر چه در وطن خود فقیر نباشد , می تواند زكاة بگیرد.



ولـی اگـر بـتـوانـد در جای دیگر با قرض كردن یا فروختن چیزی مخارج سفر خود را فراهم كند فقط به مقداری كه به آنجا برسد , می تواند زكاة بگیرد.

1949- مـسـافـری كـه در سفر درمانده شده و زكاة گرفته بعد از آن كه به وطنش رسید , اگر چیزی از زكـاة زیـاد آمـده باشد , چنانچه نتواند آن را به دهنده زكاة برساند , باید به حاكم شرع برساند , و بگوید آن چیز زكاة است .